زنگ خاموشی
زنگ خاموشی بورس چیست؟
زنگ سپید
زنگ سپید در بورس چیست؟
زنگ های بورس
در مورد زنگ های بورس چه میدانید؟

داشتن چندین منبع کسب درآمد، حقیقتا یکی از راههای تقریبا واضح و آشکاری است که ثروتمندان با آن به ثروت رسیدهاند و ثروتشان را حفظ کردهاند. شما هر فرد ثروتمندی را در نظر بگیرید حداقل 2 منبع درآمد دارد و به یک منبع راضی نبوده است. خبر خوب این است که ایجاد جریانهای درآمد، دیگر کار سختی نیست. حتی پیچیده هم نیست. ایجاد منبع درآمد دومتان، فرایندی ساده و قدمبهقدم است ولی نیاز به استمرار، صرف وقت و پیگیری دارد.
پس شما نیز میتوانید منابع درآمدی بیشتری داشته باشید و در سایت زنگ بورس دقیقا ما به همین موضوع میپردازیم:
ایجاد یک منبع درآمد دیگر.
برای ایجاد یک منبع دیگر درآمد ما به شما کمک میکنیم:
- مهارتهای لازم را قدمبهقدم کسب کنید
- ترفندهای آن رشته خاص را بدانید
- ابزارهای مرتبط و کاربردی را بشناسید
- منابعی مفید برای یادگیری بیشتر داشته باشید
- مختصری از بورس
- معامله سهام یک حرفه است
- سهم گران و سهم ارزان
- هیچ تضمینی وجود ندارد
- نگاه بلندمدت داشته باشید
- سبد خود را متنوع کنید
اندیشهی ایجاد بورس زمانی شکل گرفت که عدهای از بازرگانان اروپایی از فعالیتهای تجاری خود ضرر کردند، بنابراین به فکر راهحلی افتادند تا به وسیلهی آن بتوانند جلوی این ضرر را بگیرند و یا آن را به حداقل برسانند.
نتیجه آن شد که تعدادی از بازرگانان عدهای را در فعالیتهای خود شریک کردند تا با این روش سود و زیان احتمالی را با آنها تقسیم کنند. این تجربه موفقیتآمیز بود لذا به تدریج هر تاجری سعی میکرد تا فعالیتهای تجاری خود را با این روش ادامه دهد؛ به خصوص که این روش برای افرادی که فعالیتهای بزرگ اقتصادی انجام میدادند بسیار مطلوبتر بود. رفته رفته این تجربه قانونمند شد و به تشکیل شرکتهای سهامی تبدیل گردید.
اولین تجربه مربوط به تشکیل یک شرکت سهامی در کشور روسیه بود که در سال ۱۳۵۳ میلادی تصمیم گرفت کالاهایی را بدون این که آفریقا را دور بزند، از شمال اروپا به شرق آسیا و چین ببرد و این کاری بود که احتمال ضرر در آن بیشتر بود. برای انجام این کار عدهای از تجار سرمایهی لازم را تأمین کردند و هر کس به نسبت سرمایهی خود در سود و زیان شرکت شریک شد و این کار با موفقیت صورت گرفت. بعدها با گسترش مبادلات در اروپا به سرمایههای زیادتر و شرکای بیشتری نیاز شد. برای این کار نیاز به مراکزی بود تا بتوان بین سرمایهگذاران و سرمایهپذیران رابطه برقرار کرد. چنین مراکزی تأسیس شدند و بورس نام گرفتند.
اولین بورس دنیا در قرن هفدهم میلادی در شهر آمستردام هلند تشکیل شد و امروز اکثر کشورهای جهان دارای بورس هستند. در ایران نیز در سال ۱۳۴۵ قانون تشکیل بورس به تصویب رسید و از ۱۵ بهمنماه سال ۱۳۴۶ آغاز به کار کرد.
یادگرفتن حرفه نجاری غیرممکن نیست. آرایشگرها از یک سیاره دیگر نیامدهاند. هر کس میتواند وقت بگذارد و نویسندگی را بیاموزد. معامله سهام هم یک شغل است و مثل هر شغل دیگری میتوانید آن را یاد بگیرید. خوشبختانه منابع علمی خوب و مفیدی هم در این زمینه وجود دارد. حتی منابع مجانی موجود در اینترنت.
نکته مهم اینجا است که این حرفه چندان دشوار نیست. اگر با چهار عمل اصلی آشنایی دارید و حوصله دارید برای مطالعه وقت بگذارید، میتوانید شرکتها را تحلیل کنید و گزینههای خوب را پیدا کنید.
بیشتر تازهکارها از سهمهایی که قیمتشان نزولی است پرهیز میکنند و وقتی یک سهم رشد میکند به خرید آن علاقهمند میشوند. حقیقت آن است که رشد %۴٫۹+ در یک روز وسوسه خرید ایجاد میکند، اما تضمینی وجود ندارد که این روند به همین شکل ادامه داشته باشد.
نمیتوانید تمام اطلاعاتی را که نیاز دارید، از روی تابلو معاملاتی بخوانید.
برعکس این گزاره هم صادق است. کاهش قیمت یک سهم نشانه بدی نیست. اگر به این نتیجه رسیدهاید که در یک شرکت موقعیت خوب سرمایهگذاری وجود دارد، اما قیمتش در چند روز گذشته نزولی بوده، معنیاش این نیست که سهام این شرکت را نخرید. یا اگر مالک آن هستید، سهام خود را بفروشید. به خصوص در نخستین ماههای ورود به بورس لازم است خود را از هیجانهای روزانه دور نگه دارید.
وقتی برای خرید تلفن همراه به بازار میروید، بهسادگی میتوانید قیمت گوشیها را با هم مقایسه کنید و بفهمید گوشی ۵ میلیون تومانی گران و گوشی ۵۰۰ هزارتومانی ارزان است. البته احتمالا میدانید که گرانی یا ارزانی یک گوشی بیدلیل نیست. گوشی گرانتر، بهاحتمالزیاد دستگاه بهتری است.
اما در مورد سهام اساس کار به این سادگی نیست. سهم ۱۰۰۰ تومانی بهتر از سهم ۱۰۰ تومانی نیست. مثلا شرکت ملی صنایع مس ایران را در نظر بگیرید. این شرکت ۱۲ هزار میلیارد تومان ارزش دارد. شرکت را در قالب ۶۰ میلیارد سهم در بازار عرضه کردهاند. پس قیمت هر سهم ۲۰۰ تومان است. (ممکن است قیمت امروز متفاوت باشد. این اعداد فقط برای مثال هستند.) اگر این شرکت به ۶ میلیارد سهم تقسیم شده بود، قیمت هر برگه سهم ۲۰۰۰ تومان میشد. اما ارزش شرکت ملی مس هیچ تغییری نمیکرد.
قیمت هر سهم را فراموش کنید. سوالی که باید به آن پاسخ دهید این است که آیا این شرکت ۱۲ هزار میلیارد تومان میارزد یا نه؟
در بازار سرمایه، شرکت ملی مس را به ۶۰ میلیون قسمت تقسیم کردهاند و هر کس میتواند یک یا چند قسمت از این شرکت را بخرد. اگر ۶ میلیون سهم ملی مس (فملی) بخرید، فقط مالک یک ورق کاغذ نمیشوید. بلکه ده درصد شرکت با تمام داراییها، بدهیها، وجوه نقد، سودها و زیانها، محصولات، موجودی انبار و… از آن شما میشود.
حتی هستند سهامدارانی که قبل از خرید سهم، از شرکت بازدید میکنند. در مورد آن پرسوجو میکنند. راجع به تیم مدیریتی آن اطلاعات جمع میکنند. درست مثل وقتی که میخواهید یک خودروی جدید بخرید. اگر در مورد خودرو تحقیق نکنید، ممکن است خیلی خوششانس نباشید و سرتان کلاه برود.
با خرید سهام مالک بخشی از یک شرکت میشوید.
حالا فرض کنید میخواهید با ده نفر از دوستانتان بهطور شریکی ماشین بخرید. آیا در این حالت یکدهم معمول در مورد این ماشین تحقیق میکنید؟ خیر. شما باز هم مجبورید تمام ماشین را بررسی کنید، گویی میخواهید بهتنهایی آن را بخرید.
در مورد سهام هم وضع به همین شکل است. اگر میخواهید یک برگه از سهام «همراه» را بخرید باید در مورد تمام «شرکت ارتباطات سیار ایران» تحقیق کنید. از خود بپرسید آیا «همراه اول» آن شرکتی است که میخواهید مالکش باشید؟
بزرگترین اشتباه تازهواردها این است که بازار سرمایه را با بازار پول اشتباه میگیرند. آنها فکر میکنند بورس چیزی شبیه به بانک است: «پولت را در بورس میگذاری و سود خوبی میگیری، فقط ممکن است پولت را بخورند!» این تصور بهطور کامل اشتباه است.
در بازار سرمایه، شما پولتان را جایی نمیگذارید. بلکه با پول خود چیزی میخرید که قرار است برایتان کار کند و پول در بیاورد. در این صورت پول شما به امانت دست یک شرکت نیست. شما پول خود را دادهاید و بخشی از یک شرکت را گرفتهاید.
حالا قرار است این شرکت کار کند، سود کند و شما هم سود خود را بردارید. ممکن است شرکت خوب کار کند و ارزش آن در چشم مردم بیشتر شود. در این صورت میتوانید دارایی خود را بفروشید. این بار هم شما پولتان پس نگرفتهاید، سرمایه خود را فروختهاید.
گفتیم که سهام یک شرکت، یعنی بخشی از دارایی آن. اما معنی این حرف این نیست که از بورس نمیتوانید پول نقد دربیاورید. بعضی از مردم فقط چند برگه سهم میخرند و امید دارند که سهام خود را گرانتر از قیمت خرید، بفروشند. حقیقت آن است که باوجود کاهش قیمت سهم، هنوز هم میشود سود کرد.
معمولا در پایان هرسال شرکتها سود خالص خود را محاسبه میکنند و بعد سود هر سهم را به دست میآورند. به این عدد EPS یا Earnings Per Share میگویند. درصدی از این سود (بسته به تصمیم هیئتمدیره) بین سهامداران تقسیم میشود. به این سود، سود تقسیمی (DPS) یا Dividend Per Share میگویند. درواقع شما برای دریافت این سود تقسیمی است که سهم میخرید. گرانشدن خود سهم یک اثر جانبی برای سرمایهگذاری شما است. پس لازم است قبل از خرید بدانید که در طول یک سال چقدر سود دریافت میکنید.
بیشتر مردم با نحوه سرمایهگذاری در بانک آشنایی دارند. آنها برای بازدهی بیشتر پول خود را بهصورت یکساله، پنجساله و دهساله در بانک میگذارند. معمولا سود سپرده کوتاهمدت ناچیز است. اما همین آدمها با ورود به بورس توقع دارند در یک ماه بتوانند به سود سالانه بانک برسند.
یک شرکت خوب که بهطور منظم سود تقسیم میکند، در یک دوره ۵ تا ۱۰ ساله تمام پولی که سرمایهگذاری کردهاید را بهطور نقدی به شما باز میگرداند. بعد از آن، قیمت سهم هرقدر که شده باشد، از نظر حسابداری سود کردهاید. البته از نظر اقتصادی سود شما باید بیشتر از بهره بانکی باشد. در غیر این صورت میتوانستید با گذاشتن پول در بانک بیشتر سود کنید.
بد نیست یادآوری کنیم که شرکتهای زیانده یا شرکتهایی با سود تقسیمی ناپایدار از این قاعده پیروی نمیکنند.
یک سرمایهگذار هوشمند تمام بازارهای ممکن را زیر نظر دارد. در شرایطی ممکن است بر روی مسکن سرمایهگذاری کند، طلا بخرد یا گاهی با تبدیل کردن دارایی به پول نقد، از خود در مقابل بازار راکد محافظت کند.
بورس روزهای خوب دارد و روزهای بد. خیلی خوب است که بازار بورس را زیر نظر داشته باشیم. اما گاهی میتوانیم موارد سرمایهگذاری بهتری پیدا کنیم. از طرف دیگر بازارهای جایگزین (املاک، پول، کالا و انرژی) بر وضعیت اوراق بهادار تاثیر میگذارند. به همین دلیل تنها با خیره شدن به تابلوی معاملاتی نمیشود به حداکثر هوشمندی دستیافت.
حتی بزرگترین تحلیلگرها هم در مورد آینده سهمها مطمئن نیستند. آنها وقتی به استخدام شرکتهای سرمایهگذاری درمیآیند، سعی میکنند از سهمهای مختلفی بخرند که ریسک یکدیگر را پوشش میدهند. بهخصوص اگر سهمها از صنایع مختلف انتخاب شوند، ریسک سرمایهگذاری کمتر خواهد بود.
البته توجه کنید که این یک قاعده کلی نیست. در شرایطی خاص ممکن است سرمایهگذاران جذب یک صنعت خاص شوند. مثلا شاید سهام شرکتهای پتروشیمی یا فلزات اساسی را بخرند. اما آنها به امید بازدهی بیشتر، ریسک بیشتری را به جان میخرند.
نکته دیگر این است که متنوعسازی مختلط (سهام از صنایع مختلفی که شرایط متفاوت دارند) تنها یکی از شیوههای متنوعسازی است. سهامداران با روحیههای متفاوت ممکن است انواع دیگر تنوع مثل متنوعسازی عمودی یا افقی را هم انتخاب کنند.
همین که یک سرمایهگذار بجای خرید سهام یک شرکت فولادی، چند شرکت فلزی را در پرتفوی خود قرار میدهد، سبد خود را متنوع کرده است. همینطور سهامداری که شبیه به یک زنجیر از اکتشاف معدن، تا تولید فولاد و حتی خودروسازی و لیزینگ را در سبد خود قرار میدهند تا تمام سود بالادست و پاییندست را در اختیار بگیرند.
این که به چه روشی سبد خود را متنوع کنید به روحیه خودتان بستگی دارد. اما مهم است که یک سیاست برای متنوعسازی داشته باشید.
اگر خریدوفروش سهام شغل شما نیست، شاید فرصت نکنید صورتهای مالی شرکتهای مختلف را مطالعه کنید، به محاسبه نسبتهای مالی بپردازید، اخبار شرکتها را بخوانید و بعد از خرید، از پرتفوی خود پاسداری کنید.
اما معنای این حرف این نیست که شما نمیتوانید به بازار سرمایه وارد شوید. موسسههایی وجود دارند که با استفاده از متخصصهای حرفهای، با سرمایهای هنگفت، بهطور تماموقت بازار را زیر نظر گرفتهاند.
مام تخممرغهای خود را در یک سبد نگذارید.
اگر کد بورسی گرفتهاید و قصد دارید آنلاین خریدوفروش کنید، میتوانید از صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) استفاده کنید. این صندوقها میتوانند «با درآمد ثابت» یا «صندوق سهام» باشند. طبیعی است که به خاطر ریسک کمتر این واحدها، باید انتظار بازدهی کمتری هم داشته باشید. اما دستکم مطمئن هستید که پول شما در حرارت معاملات سهام تبخیر نخواهد شد.